شهر شعور

ساخت وبلاگ

تولدم مبارک

شهر شعور...
ما را در سایت شهر شعور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahresher5 بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 18:10

رادمردی مهربان با دست های پینه داردر میان کوچه های شهر غربت رهسپارکیسه های نان و خرما روی دوش خسته اشکیست این مرد غریبه ، با لباسی وصله دار؟کهکشان ها شاهد غم های بی اندازه اشماه می گرید برایش چون دل ابر بهارنیمه شب ها لابه لای نخل ها گم میshy;شودچاه می داند دلیل گریه های ذوالفقاردر کنار چاه هرشب ایستاده جبرئیلتا تکاند از سر دوش علی گرد و غبارچند سالی هست بعد ماجرای فاطمهلرزشی افتاده بر آن شانه های استوارقامت سرو بلندش در هلال افتاده استزیر بار رنج های تلخ و سخت روزگارجای رد ریسمان های زمخت فتنه هاسال ها مانده است بر دست کریمش یادگار***وحید قاسمی*** شهر شعور...
ما را در سایت شهر شعور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahresher5 بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 18:10

بزرگترین اشتباه آدم ها از دلِ بزرگترین دوست داشتن هایشان بیرون می جهد. از همان چیزهایی که سفت گرفته بودنشان. معمولاً چیزهایی از دست می روند که می خواهیم هیچگاه از دست نروند. هر چه چیزی را سفت تر می گیریم خون کمتری به انگشتان می رسد و کمی بعد مُشت باز می شود.

"ویلیام فاکنر

شهر شعور...
ما را در سایت شهر شعور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahresher5 بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 14:27

دل در اندیشهٔ آن زلف گره گیر افتاد

عاقلان مژده که دیوانه به زنجیر افتاد

خواجه هی منع من از باده پرستی تا کی

چه کند بنده که در پنجهٔ تقدیر افتاد

"فروغی بسطامی

شهر شعور...
ما را در سایت شهر شعور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahresher5 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 14:27